11ماهگيه عشقم ، نفسم امير محمدجان
امير محمدم 11 ماهه شده
تمام هستي مامان هر ماه كه ميگذره احساس ميكنم وجودمه كه داره روز به روز بزرگتر ميشه لحظه لحظه نگاهت ، بزرگ شدن،خنديدنت،شيطنتات،لوس شدنات همش و همش زيبا ترين چيزيه كه خدا خلق كرده تو از هر چيزي بعد خدا واسم مقدس تري عشق به فرزند قشنگترين نهاليه كه خدا تو وجود مادر ميزاره كه با بزرگ شدنش زيبا و زيباتر ميشه امير محمدم با تمام وجودم دوست دارم خيلي دوست دارم مامان
امير محمد خيلي راحت از رو مبل و تخت خودش تنهايي مياد پايين وقتي چيزي ميخواد دستشو به سمتش اشاره ميكنه تا الان 6تا دندون خوشكل در آورده غذاش ديگه با مامان و بابايي فرقي نميكنه اما سر سفره همه چيزو ميريزه به هم منم واسه اينه خوب غذا بخوره واستش كارتون ميذارم تا خوب غذاشو بخوره شيطون شده از پله ها ميره بالا و خودش مياد پايين مامانيم ميترسه ميپره ميگيرتش فدات شم
كلماتي كه امير محمد جان عشق مامان در اين ماه ميگه :
داغه ، اه ، قدا قدا
پسرنازنينم
به عشق تو ميگذرد روزهاي زندگيمان
به عشق تو مي تابد خورشيد زندگيمان
به عشق تو آن پرنده ميخواند آواز زندگيمان
واينست آغاز زندگيمان ...
پسر گلم در حال تلويزيون نگاه كردنه ، امير محمد جان كارتون بره ناقلا رو دوست داره
قربون پسر خوش قدمم برم بعد از چند سال چه برف قشنگي آمد
الهي فداتشم اميد زندگيم امير محمدم
اينم ماشين امير محمدم كه با دختر خاله كيميا سوارش شدن
با پسر گلم رفتيم چمران برف بازي
بابايي و امير محمد جان با ادم برفي عكس گرفتن البته پسر رو آدم برفيه نشسته
اينم آدم برفي (گربه برفي) كه مامان و بابايي واسه پسر نازم درست كردن اميرمحمد جانم خواب بود